شعر ولایی و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون ...
| ||
786
دلم به سینه می تپد ز رنج انتظارها تو ای قرار دل دمی نگر به بیقرارها ز وعده وفای او بریده ام امید دل که باورم نمی شود وصال گلعذارها ... دریغ از چه می کنی وصال خویش ای صنم ؟ مگر که نیست با منت هزارگونه کارها ؟ بیا که می کشد مرا غم فراق و دوریت علی الخصوص یاد تو میان شام تارها
شاعر : استاد سید اسدالله فنایی نوه دختری مرحوم علاّمه بلبل ( ره )
برچسبها: |
|
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian skin ] |